رفیق من سنگ صبوور غمها؛ به دیدنم بیا که
خیلی تنهام
My only friend the “lover’s Stone of
patience”.
Help me embrace my loneliness!
هیچکی نمی فهمه چه حالی دارم؛ چه دنیای رو
به زوالی دارم
No one sees my sea of agony nor
How my world is crashing around me!
مجنونم و دل زده از لیلی ها؛ خیلی دلم گرفته
از خیلی ها
Majnoun am I,bereft of all leilis!
Forced into suffering much from so
many!
نمونده از جوونی هام نشونی؛ پیر شدم پیر تو
ای جوونی
Youth is lost to this raging heart!
Age falls on me in her destructive
might.
تنهای بی سنگ صبور؛ خونه ی سرد و سوت و کور
Lonely, without the “lover’s stone of
patience”.
Heartless home,cold and blessed by
gloom!
توی شبهات ستاره نیست؛ موندی و راه چاره
نیست
No star rises to adorn my night,no
hope,no solution in sight.
اگر که هیچ کس نیومد؛ سری به تنهاییت نزد
No friendly face to greet me , No
gracious companion to fill my lonely doom!
اما تو کوه درد باش؛ طاقت بیار و مرد باش
You be the rock of pain,bear it end
become a man!
اگر بایی همون جوری که بودی؛ کم میارن حسودا
از حسودی
صدای سازم همه جا پر شده؛ هر کی شنیده از
خودش بیخوده
My santour sings
out.Those who hear fall into oblivion!
اما خودم پر شدم از گلایه؛ هیچی ازم نمونده
جز یه سایه
Yet filled with
grievance am I .naught but a silhouette,
سایه ای که خالی از عشق و امید؛ همیشه محتاج
به نور خورشید
I silhouette without
love,without hope,in constant need of sunlight.
{محسن چاوشی}